شب تاریک .

ساخت وبلاگ
شب #تاریک و سوسوی ستاره کور سو نور خیالم بهره ی شیدا ییش .

ساحل طوفانی احساس اینک بی سروسامان پی پیداییش .

درطلا تم زورق# دل بشکند از حمله ها در زیر آوار #جنون .

دیرتر بر ریسمان نام او #چنگ در زند ،!مرگ آید در شب مهتابییش .

لحظه ای ویرانه ی جان می شود اردیبهشت در سراب گل خزان چیند عجب !!

پیر این ره گشته در صحرای بی فریاد و کودک مانده پشت پرده ی تنهاییش .

که پر از آشوب و گاهی مضطرب از روی زیبا زوزه ی ولگرد بادی ناگهان ریزد. سرم خاشاک راه .

گه روم دور از حد این کهکشان ،یا که عمد از کشتی هوش می زنم خود را به گرداب بهر زیبا یاریش .

آخ که این طور دلم له له زند تا پودر گردد از شعاع یک دم چشمش .

تا شود آرام از فرط کشا کش بی سرو پا این دلم از ناله های هی هی وهیهاییش .

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۵ساعت 16:43  توسط علی صفا عسگری  | 
هدیه به آشنا...
ما را در سایت هدیه به آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 215 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 22:26