صاعقه

ساخت وبلاگ

صاعقه بودصاعقه بود آنکه پاک کرد خاطرات ناب من 
مثل دیواری شکسته ناگهان آوار شد افتاب من 
روبهان هار از هر سو به فکر حادثه هایم روان
گرگها هم پاره پاره قوت واحساس های ناب من
جرم من از دیر باز یکتا پرستی بوده و حالا هم آن
آنکه بت از فرد دارد پیشخوان تشنه بر خون آب من
آسمان میهن من خاص اهورایی به یقما رفته دارد 
چاک چاک سینه یاران گواه جمله ی بی تاب من 
هر کجا می نگرم آتش به جان مردم از سوداگری
زیر تازیانه ها تا کی مرگ جای زندگی شد باب من 
نسلها در زیر یوغ خان و شاه وزورمندان مرده اند
پس نسیم صبح آزادی وزان کی می شود در خواب من
آی آزادی چقدر خون خواهی آر رگهای خشک ملتم
ای شب تیره بس است ظلمت تنیدن رفته دیگر تاب من..

هدیه به آشنا...
ما را در سایت هدیه به آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 117 تاريخ : شنبه 23 فروردين 1399 ساعت: 10:11