پاره پور..

ساخت وبلاگ

چه کسی دیده کف پای خیال خویش را پر ز طاولهای ناجور
یاکه دیده بلبلی رابر جدار دخمه اویزان در تور
یاد دارم سینه های پر دمل را که چو باروت منفجر کردند طاغوت.
بهر طرحی نو زانسان ، که خدا تنها کند حکم و حکومت بر امور
آمدند از پشت هم فردا و فرداهای دیگر ، مشغله اما گرانتر می شد هر روز.
به امید عدل و قسط این تیغ جراحی فقر رقص می کردم به جشن ماه بهمن باشکوه .
ربع قرنی جنگ بود تنها بهانه بهر دزدانی که مشغول اند و هار
انقضای روزگار جبهه چون از ره رسید از پس تحریم نمایان چاله میدانی به دور،
حق به آن دادم که با واژه سرود ای تغار بشکن به کام کاسه لیس.
حال هرکس با فلاخن می زند آن دیگری را تا بکوبد سکوی ایستادنن خود راچه جور.
خاکها خوردیم برای راست قامت بودن مام ، یک خزر خون بهر ریشه کندن فسق و فجور.
ایستگاهی که در إنیم عقلها ی ما برشته گشته از تجربه ها
جای دزدی و فریب و اختلاس باید به اوج اصل انسان می رسیدیمـ و وطن آباد و آبادان ز پور،
با کف پای پر از طاول چگونه بگذرد از شوره زار خام احساس
این خیال.
قیمت کفش خیالم بس گران است ، ناگزیرباید بپوشم لنگ لنگه ، تنگ ـویا همچون مزاری پاره پور

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 16:26  توسط علی صفا عسگری  | 
هدیه به آشنا...
ما را در سایت هدیه به آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 22:26