...........خزان

ساخت وبلاگ
زیر پای عابران خش خش برگهای خزان

گویی یا در حیطه ی غم مرده از نیش زمان

رقص برگ از لودگی باد دارد پیچ وتاب

زوزه ی هر شاخه‌از بادمرثیه خوان بی گمان

هر کجا قاصدکی در باد مواج است جارچی

قامت صحرا کنون پوشیده یک رنگین کمان

غرق حیرت چشم تیز آدمی از این تماشا

غمزده پاییز در اوج جمال گوید سخنهای نهان

خاک گرچه مرده آید روی سوی چشمها

لاجرم در رستخیز اعتدالش رنده گرداند زمان

درسهای عبرت است از بهر شکاکان و رند

تارو پود جسم انسان پوسد و روح گرانش جاودان

هدیه به آشنا...
ما را در سایت هدیه به آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 16:12