نیش....

ساخت وبلاگ
 

پشت دیوار عبث دریا ست اشکم بیکران بهر عبور
سوی چشمم رفته از تکرار تیز هر گزینه بر مرور
روزگارم پشت بن بست تغفل قاب رنگی سرابه
جلوه ی لبخند لبها انعکاسی نخ نمای از این غرور
چند پله بسته ام از بیخیالی بهر ویرانی دیوار
گاه تنگنای نفس بر قامت شب می کشم سروی صبور
چه کنم با حسرت طو فانی خود پشت پلهای خراب
جاده نیشش تا بنا گوش باز، نقره داغم کرده سودای سواد راه دور
وزمان رفته از دست اینک آوار من است، چون خاک گور
پر فریادم چو شاخی خشک در کوران طوفانها ی باد
مثل ما م هر شهید در چاک دیوار مانده ناخنهایم از هجران پور
وام حسرتهای من کی آخر آید، علت بحران حال
شوق شیرن در بر از شب بگذرد، اندیشه ها از این ستور
پاها شمشیر برنده شوند بر فرق اهریمن راه، در دست عقل
تا حریر آبی احساس را دیگر نیالاید به کینه مرد مغرور


آزاده دار خویش را چون سربداران
روی دوش پینه بسته بسته است.
یخها اگر سخت و ضخیم، او از مذاب آهن و فولاد هسته بسته است.
اخطار خورشید است این بر زمهریر از قدر عدل.
بگشای در را بر بهار این پیک خلق
خسته است.
در بغض دیدم قاصدک پیقام دست آمد و گفت
اشکت روا اخمت روا عربده ات از
چه به سینه بسته است.
تقدیر ماست مستی به حق بر خط سیر خود نگر.
زیگزالهای ناتمام افراط رنگت رسته است.
تنها نشین بر تخته ریز ،از حلقه ات چند مار افعی جسته است.
من دشمن ایران رابر روی انگشتم
کشم از امر حق.
با تیر آرش یا علی خط می کشم
منشور خصم تا کله آه سینه است.

+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 16:56  توسط علی صفا عسگری  | 
هدیه به آشنا...
ما را در سایت هدیه به آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 22:26