عطر برشته .......................................
پنجره را دوست دارم از نمایی که شکسته
رو به چشم انداز مشرق پیر، فرطوت، ور شکسته.
به پسش شمشادهای قد کشیده ،زیر نور نقره فام.
سایه هاشان شبحی، همچو مردی ور شکسته.
جویبار هم غرق نجوا و غزلخوان در ترنم
مست می گردیدم از آواز ساری بر لب ایوان نشسته.
تیر برق نبش بن بست شاهد ولگردی شبهای من.
اینک آواره و بی عار همچو جویبار خشک
سربسته.
تک درختُ، ون، به تن رو پوش یادگاری اش خشک.
گاه غرق طعن می کرد شمشادی نو رسته.
گه ز ره پروانه ای ،سلانه می آید پی عطر نسیم .
از پی اخلاص ابری که نسیم را می دهد عطری برشته .
شر شر باران هوای یار را می گستراند
چون مه به دل.
پیک عشق بود وهمی خود میهمانی سر نوشته .
برچسب : نویسنده : jelvehyeabimahtab بازدید : 167